ღ♥ღ♪ طلوع يك عشق ♪ღ♥ღ



یه روز بهم گفت: میخوام باهات دوست بشم،آخه میدونی،من اینجا خیلی تنهام!

بهش لبخند زدم و گفتم : آره فکر خوبیه،منم خیلی تنهام...

یه روز دیگه بهم گفت: می خوام همیشه پیشت بمونم، آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام!

بهش لبخند زدم و گفتم:آره فکر خوبیه،منم خیلی تنهام..

یه روز دیگه گفت:می خوام برم یه جای دور،جایی که هیچ مزاحمی نباشه،بعد که همه چیز

روبراه شد تو هم بیا..آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام!

بهش لبخند زدم و گفتم:آره فکر خوبیه،منم خیلی تنهام..

یه روز تو نامه اش نوشت:من اینجا یه دوست پیدا کردم، آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام!

براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم:آره فکر خوبیه منم خیلی تنهام..

یه روز دیگه یه نامه نوشت و توش نوشت:من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی کنم

آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام!

براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم:آره فکر خوبیه منم خیلی تنهام

| شنبه 6 / 4 / 1391برچسب:,| 10:47 | نيلوفر[niloofar.m2]|

De$ign:khanoomi